آتاكسى
آتاكسى حسى (Sensory ataxia)
آتاکسی مخچه ای (Cerebellar ataxia)
آتاکسی وستیبولار (Vestibular ataxia)
واژه آتاكسى (Ataxia) بر عدم هماهنگى راه رفتن كه به صورت تلوتلو خوردن خود را نشان مىدهد، دلالت دارد. سه گروه از عوامل موجب آتاكسى مىشوند:
1- بيمار تلوتلو مىخورد زيرا نمىتواند وضعيت پاها يا حركت آنها را درك كند؛ به عبارت ديگر بيمار فاقد احساس درك عمقى خود آگاه مىباشد. اين حالت را آتاكسى حسى مىنامند و در نتيجه بيمارى طناب نخاعى ايجاد مىشود. بيمار پاى خود را بر زمين مىكوبد تا از وضعيت خود آگاهى يابد و از هدايت بينايى (چشمانش) استفاده مىكند.
2- بيمار تلوتلو مىخورد زيرا مخچه نمىتواند راههاى رتيكولواسپاينال (مشبكىنخاعى) را كه توسط مولد لوكوموتور فعال مىشوند، هماهنگ سازد. اين وضعيت آتاكسى مخچهاى ناميده مىشود و علت شايعى در آتاكسى همراه با مستى ناشى از الكل مىباشد. در اين مورد، هدايت بينايى نمىتواند جبرانكننده باشد.
3- بيمار به علت بيمارى گوشى داخلى تلوتلو مىخورد. دولابيرنت به طور طبيعى از طريق راههاى وستيبولواسپاينال (تحت هدايت مخچهاى) تلاش مىكنند تا مركز ثقل را بين پاها حفظ كنند. چنانكه يك لابيرنت از كار بيفتد، بيمار به طرف ضايعه تغيير جهت داده و منحرف مىشود (شبيه قايق پارويى كه تنها با يك پارو هدايت مىشود). چنانچه هر دو لابيرنت از كار بيفتد، بيمار مىتواند به كمك هدايت بينايى جبران كند ولى به محض بستن چشمها تلوتلو خورده و مىافتد.
ضايعات مولد آتاكسى حسى
در سطح گردنى يا سينهاى، ضايعه مىبايست قسمت خلفى فانيكولوس لترال را شامل شود تا بتواند موجب قطع رشتههاى صعودى از عضلات و مفاصل اندام تحتانى همان طرف شود. در طب بالينى، آتاكسى حسى معمولاً جزيى از يك ناتوانى شديدتر ناشى از ضايعات متعدد مىباشد. در بيمارى مولتى پل اسكلروزيس (M.S) پلاكهاى فاقد ميلين در ماده سفيد پخش شده و غالبا موجب اختلال راه كورتيكواسپاينال لترال نيز مىشوند.
دژنرسانس مختلط و تحت حاد طناب نخاعى بيمارى ميلينزدايى است كه با آنمى بالينى بدخيم همراه است. ميلين به علت نارسايى سنتز متيونين از بين مىرود تابلوى بالينى به علت بروز بىحسى «دستكش- و- جوراب» ناشى از نوروپاتى محيطى در طويلترين اعصاب حسى پيچيدهتر مىشود.
ساير عوامل آتاكسى حسى عبارتند از تومور طناب نخاعى و بيمارى عروقى موضعى. يك آزمون استاندارد براى تعيين آتاكسى حسى، آزمايش پاشنه- به – زانو است، كه از بيمار در حالت طاقباز خواسته مىشود تا پاشنه يك پا را روى زانوى مقابل قرار دهد. بيمار ممكن است با هدايت بينايى در آزمون موفق شود اما در صورت بستن چشمها هدف را گم مىكند (در آتاكسى مخچهاى بيمار با چشمان باز و يا بسته قادر به يافتن هدف نخواهد بود). آزمون مشابه در اندام فوقانى، آزمايش انگشت- به- بينى است كه طى آن از بيمار خواسته مىشود با چشمان بسته انگشت اشاره خود را روى نوك بينىاش قرار دهد. اين آزمايش جهت ارزيابى يكپارچگى فاسيكولوس كونئاتوس به كار مىرود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.